مجال

مجال

در وانفسای لایک (Like) و سین (Seen) شبکه‌های اجتماعی امروز، مجالی لازم بود برای نوشتن آرام و پایدار. نوشتنی که هم در زمان بماند و هم خواننده و نویسنده را درگیر اعداد بازدید و پسند نکند.

آخرین نظرات
  • ۱ بهمن ۹۸، ۱۶:۱۵ - مجید اسطیری
    هو حق

کاش چهل سال زودتر به دنیا آمده بودم...

دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۲۵ ب.ظ

کاش چهل سال زودتر به دنیا آمده بودم. تولدم همزمان می‌شد با اوایل پادشاهی محمدرضا پهلوی. چند سالی از کودتای سال 32 گذشته بود و احتمالا در صحبت بزرگترهایم از آن می‌شنیدم. فضای سیاسی عاشورای 42 را از نزدیک حس می‌کردم. شروع همه‌گیری مبارزات سیاسی گروه‌های مختلف را می‌دیدم.

اگر چهل سال زودتر به دنیا آمده بودم، کودکی و نوجوانی‌ام را در خانه‌ای می‌گذراندم که در زیرزمینش اعلامیه‌های امام چاپ و نگهداری می‌شد. نوارهای صوت امام را در باغچه‌ی حیاطمان مخفی می‌کردیم. بحث‌های جدی معرفتی و سیاسی و دینی را که از اطرافیانم می‌شنیدم مجبور می‌شدم کتاب بخوانم. از کتابفروشی‌های خاص یا از دوستان بزرگترم به سختی یک کتاب از دکتر شریعتی پیدا می‌کردم و می‌خواندم.

اگر چهل سال زودتر به دنیا آمده بودم، دوران دانشگاهم همزمان می‌شد با اوج مبارزات و بگیروببندها. احتمالا عصرها در جلوی دانشگاه تهران جمع می‌شدیم و با چپ‌ها بحث می‌کردیم. کارهای ضدفرهنگی فرح را از نزدیک می‌دیدم. وضعیت سینما و تلویزیون آن دوران را می‌دیدم. هر روز منتظر اعلامیه‌های جدید بودم و سررشته‌ی پخش آن‌ها بین دانشجویان معتمد می‌شدم. اگر چهل سال زودتر به دنیا آمده بودم سیزده آبان سال 57 را در دانشگاه می‌دیدم و می‌توانستم خاطره‎‌اش را برای نوه‌هایم تعریف کنم.

انقلاب که می‌شد من جوانی بودم که طعم مبارزه را چشیده بودم. زندگی در حکومت شاهنشاهی را دیده بودم. این‌ها برایم تاریخ نبود دیگر. خود انقلاب را، دگرگونی مردم را، از نزدیک دیده بودم. جمعیت مردم را در روزهای قبل از بهمن 57 شاهد بودم و با امید، برای پیروزی آنچه که دقیقا نمی‌دانستم چیست، تلاش کرده بودم.

اگر چهل سال زودتر به دنیا می‌آمدم هم بلبشوی بعد از انقلاب را می‌دیدم و هم درگیری‌های گروه‌های مختلف بر سر جهت حکومت را. آخرین اقدامات دولت موقت را در روزنامه‌ها می‌خواندم و بعدش بنی‌صدر و دودستگی‌های ساخته‌ی او را می‌دیدم. تلاش‌های مجاهدین خلق و آشوب‌های مسلحانه‌شان را شاهد بودم. کمیته‌ی انقلاب را و آن چیزهایی که ازش شنیده‌ام را سر کوچه‌مان به‌عینه می‌دیدم.

مهمتر از همه، اگر چهل سال زودتر به دنیا آمده بودم می‌توانستم جنگ هشت ساله، این پدیده‌ی عجیب را، از نزدیک حس کنم. گروه گروه رفتن جوانانمان به دفاع را می‌دیدم. احتمالا خودم هم در آن موقع‌ها ماه به ماه عقب نمی‌آمدم و همه‌ی سال اگر کسی سراغم را می‌گرفت می‌گفتند «برادر فلانی خط است.»

قبول قطعنامه را می‌شنیدم. با دیگران در مورد آن بحث می‌کردم. درگیری چپ و راست را در نشریات می‌خواندم و فروپاشی بلوک شرق را می‌دیدم. بعد از جنگ را می‌دیدم. تغییر حالات مردم را می‌دیدم. سازندگی را از نزدیک حس می‌کردم. اعتراضات مردمی آخر دوران سازندگی را می‌دیدم. انحلال جهاد را می‌دیدم. همه‌ی این‌ها را نه در کتابها که از نزدیک و با چشم‌های خودم می‌دیدم.

دیگر در درگیری‌های فکری دهه هفتاد و توسعه‌ی سیاسی دولت اصلاحات برای خودم پیر راه شده بودم. روزنامه‌های زنجیره‌ای سروش و دوستانش را در این ایام پیگیر بودم و خط فکری خاص حاکم بر فرهنگ مملکت را نقد می‌کردم.

خلاصه همه‌ی آنچه الان در کتاب و مستند و فیلم می‌بینم و به سختی از ته هرکدام به دنبال واقعیت آن زمان‌ها می‌گردم را فقط با چهل سال اختلاف در تولدم می‌توانستم ببینم و حس کنم و اثر بگذارم و بعد برای کوچکترهایم تعریف کنم.

کاش چهل سال زودتر به دنیا آمده بودم...

۹۸/۰۹/۰۴
علی

نظرات (۴)

۰۴ آذر ۹۸ ، ۲۳:۱۲ محمد نخعی کوشه

بسیار عالی!

شما در بچگی از فتنه ۷۸ می تونستید بشنوید و فتنه ۸۸ در ابتدای نوجوونی شما بود و انتخابات ۹۶، اتفاقات ۹۷ دانشگاه تهران، دیدار تاریخی آقا در ورزشگاه آزادی، فتنه ۴۸ ساعته ۹۸ و .... رو با جسم و جان تون درک کردید و باید اینها رو به نوه هاتون بگید. نوه هایی که برجام برایشان مثل ترکمنچای ماست، بعضی از مسئولین را با صفت منافق و خائن یاد می کنند، دولت غیر اسلامی ای ندیده اند، اسرائیل را جز در کتاب های تاریخ نمی توانند پیدا کنند و از همه مهمتر تمام وعده های پیروزی و موفقیت این انقلاب و جریان را به عینه دیده و حس کرده اند.

پاسخ:
ان‌شاءالله
۰۷ آذر ۹۸ ، ۰۹:۳۸ پرینازم ...

سلام دقیقا
خیلیم عالی :)

پاسخ:
سلام علیکم
ممنونم
۲۰ آذر ۹۸ ، ۰۷:۴۴ خانوم میم

سلام

ولی من دوست داشتم ۱۴۰۰ سال پیش دنیا میومدم که به امام حسین علیه السلام کمک میکردم ♡♡♡♡

پاسخ:
سلام علیکم
خیلی هم عالی.
شخصا هروقت در مورد بلبشوی نفاق در زمان حضرت امیر و صلح امام حسن و عاشورای امام حسین (علیهم السلام) میخونم ترسی توی دلم میوفته که اگر در اون زمان می‌بودم چه واکنشی می‌داشتم. من شخصا از اینکه احتمالا در میان توابین قرار میگرفتم میترسم.
۰۱ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۰۸ مجید اسطیری

سلام 

جالب بود

من یه زمونی دوره دبیرستان که کتابای دکتر شریعتی رو میخوندم و نوارهای سخنرانیش توی حسینیه ارشاد رو گوش میدادم واقعا دوست داشتم اون موقع به دنیا می اومدم که ببینمش

اما راستش شما خیلی با اطمینان از تصمیمات و جهت گیری های احتمالی حرف زدی. ممکن بود هیپی بشید، ممکن بود مارکسیست بشید و بشیم، ممکن بود هزار چیز عجیب دیگه اتفاق بیفته.

من گاهی به موقعیت تاریخی نسل های مختلف فکر می‌کنم و همیشه به نتیجه میرسم هر نسلی امتحان بزرگی مخصوص به خودش داره. کربلا و عاشورای خودش رو داره.

 

پاسخ:
سلام علیکم
بله اتفاقا خودم از نظم تشکیلاتی مجاهدین خلق خیلی خوشم میاد :) همچنین از عملیات‌های نظامی گروه‌های هفت‌گانه‌ی سازمان مجاهدین انقلاب.
خلاصه که بله درست می‌فرمایید. معلوم نیست اگر بودیم چه می‌کردیم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی